نویسنده: علی نقی فقیهی



 

 

نُه-حفظ حجاب

از جمله شیوه های کنترل تحریکات جنسی نوجوانان، «حفظ حجاب» است. کاربرد این شیوه، در مورد دختران و زنان است؛ زیرا گرچه هر یک از دختر و پسر باید پوشش مناسب داشته باشند تا زمینه تحریکات جنسی را برای همجنس خود و جنس مخالفش فراهم نسازد و از آن جا که پوشش پسران، معلوم است، ولی اعضای بیشتری از دختران نسبت به پسران، محرک است و طبق گفته شهید مطهری، میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زن است، (1) پوشش آنان مورد بحث قرار می گیرد. این مسئله در وصیت امام علی (ع) به فرزندانشان نیز وارد شده که فرمود:
و التبرج لهن لازم و إن کبرن... .(2)
خودآرایی و ظاهر ساختن زینت نزد زنان، امری لازم است، حتی اگر به بزرگسالی برسند.
در قرآن کریم، در دو مورد، به رعایت حجاب، امر شده: یکی در سوره نور آیه 21 و دیگری در سوره حجرات، آیه 59.
و قل للمؤمنات یغضضن من أبصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن إلا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن إلا لبعولتهن أو ءابائهن أو ءاباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو إخوانهن أو بنی إخوانهن أو بنی أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أیمانهن أو التابعین غیر أولی الإربة من الرجال أو الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء و لایضربن بأرجلهن لیعلم ما یحقین من زینتهن و توبوا إلی الله جمیعاً أیه المؤمنون لعلکم تفلحون.(3)
[ای پیامبر!] به زنان خود بگو که چشمان خود را [از هر نامحرمی] فرو بیندازند (از خیره نگاه کردن به نامحرم بپرهیزند) و پاک دامنی ورزند و زیورهای خود را
آشکار نکنند، مگر آنچه طبعاً از آن آشکار است و روسری خود را بر گردن خویش بیندازند و زیورهایشان را جز برای شوهران، پدران، پدر شوهران، پسران خود، پسران شوهر، برادران، پسران برادر و پسران خواهر، زنان و کنیزان خود (حتی اگر مسلمان نباشند) و خدمتکاران مردی که میل جنسی ندارند (مردان خواجه یا خنثا که مطلقاً آلت رجولیت ندارند و یا مردان ابلهی که به هیچ وجه، میل جنسی ندارند، پیر مردانی که میل جنسی در آنها خاموش شده) و کودکانی که بر عورت های زنان، وقوف حاصل نکرده اند، ظاهر نسازند و پاهای خود را زمین نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می دارند، معلوم گردد. ای مؤمنان! همگی به درگاه خدا توبه کنید. امید است که رستگار شوید.
این آیه ی مدنی، صد و سومین سوره ی نازل شده بر پیامبر (ص) است که تاریخ نزول آن را در سال های آخر هجرت وی دانسته اند؛ یعنی زمانی که اصول اساسی دین (مانند توحید و نبوت و معاد و...) کاملاً برای مردم، جا افتاده بود.(4) لذا خطاب قرآن، به زنان مؤمنه است و آن قدر آنها تحت سخنان وحی بودند و به آن ایمان داشتند که طبق روایت عایشه (همسر پیامبر (ص)) پس از نزول آیه ی حجاب، تمام زنان مدینه، در حالی از منزل خارج می شدند که خود را با چادرهای سیاه پوشانده بودند. او همواره زنان انصار را چنین ستایش می کرد: «مرحبا به زنان انصار! همین که آیات سوره نور نازل شد، یک نفر از آنان دیده نشد که مانند گذشته، بیرون بیاید. سر خود را با روسری های مشکی می پوشیدند، گویی کلاغ، روی سرشان نشسته است».(5)
به طور کلی، می توان سوره ی نور را به حق، منشور عفاف دانست. لذا، امام صادق (ع) می فرماید:
حصنوا أموالکم و فروجکم بتلاوة سورة النور و حصنوا بها نساءکم فإن من أدمن قراءتها فی کل یوم أو فی کل لیلة لم یزن أحد من أهل بیته أبداً حتی یموت.(6)
اموال خود را از تلف شدن، و دامان خود را از ننگ بی عفتی، با تلاوت سوره نور حفظ کنید، و زنانتان را در پرتو دستورهایش از انحرافات، مصون دارید که هر کسی قرائت این سوره را در هر شبانه روز ادامه دهد، احدی از خانواده او هرگز تا پایان عمر، گرفتار عمل منافی عفت نخواهد شد.
دلیل این امر، آن است که با خواندن و شنیدن هر روزه ی نوجوان در مورد حد شرعی زناکار و اهمیت حفظ عفت و لزوم رعایت ضوابطی در روابط زن و مرد، احتمال این که آن را فراموش کند، و شیطان بر او غلبه کند، کاسته می شود. بنابراین، (همان طور که در بحث عفت به آن اشاره شد)، یکی از راه های زمینه سازی پرورش عفت در نوجوانان و جوانان، مداومت بر خواندن سوره ی نور و تفهیم مطالب آن است.
در مورد آیه ی 31 سوره مبارکه نور-که با امر حجاب پرداخته-، نکاتی وجود دارد که لازم است به آنها اشاره شود:
1.حجاب، در زمان جاهلیت هم وجود داشته و مخصوص اسلام نبوده و نه تنها در دین عرب وجود داشته، بلکه در بین بسیاری از ملل و اقوام دیگر (از جمله ایرانیان) هم به سبک های مختلفی رایج بوده است.(7)
خود این آیه هم دلالت بر این امر دارد که زنان، سر خود را با روسری-که «خمار» نامیده می شد-می پوشاندند، منتها آن را پشت سر خود، رها می کردند، طوری که گوش ها و گردن و سینه آنها و طبعاً زیورهایشان (مانند گوشواره و گردن بند و...) نمایان می شد. لذا آیه ی مبارکه، می خواهد بگوید که زنان مؤمن، روسری های بلند خود را روی سینه ی خود بیندازند. البته زنان آن دوران، جامه های بلند و گشاد با آستین هایی بلند، برتن می کردند که این لباس، هنوز هم در بین زن های عرب حاشیه ی خلیج فارس رایج است. لذا بدن آنها و تقریباً موهای آنها کاملاً پوشیده بوده و تنها قسمت بدون پوشش بدن آنها، سر و دست ها و صورت و گردن و سینه بوده است. چون آیه، در مورد دست و صورت، سخن نمی گوید، و لذا بیشتر فقها نپوشاندن آن را جایز
می دانند؛ ولی در مورد گردن و سینه، خداوند، به صراحت، به پوشاندن آن امر می کند. با این وصف، متوجه می شویم که حدود پوشش زنان در اسلام، پوشاندن تمام بدن، بجز دست و صورت است، طوری که برجستگی های بدن آنها نمایان نشود؛ زیرا در احادیث، استفاده لباس های گشاد، توصیه شده است. لباس های تنگ و نازک، نه تنها چیزی را نمی پوشانند، بلکه بیشتر، اعضای بدن را نمایان می سازند.
امام صادق (ع) می فرماید:
لا یصلح للمرأة المسلمة أن تلبس من الخمر و الدروع ما لا یواری شیئاً.(8)
برای زن مسلمان، سزاوار نیست که روسری یا پیراهنی استفاده کند که چیزی را نمی پوشاند.
2.زن، علاوه بر این که باید در برابر نامحرم، پوشش کامل داشته باشد، لازم است که ظاهر او ساده و بدون زینت باشد. بنابراین، اگر زنی، روسری و چادر، سر کرده باشد، اما مرتب، النگوهای خود را به نمایش بگذارد یا زیر چادر، لباس نامناسبی بر تن داشته باشد که به محض کنار رفتن آن، بدن او پیدا شود، این حجاب، حجاب اسلامی نخواهد بود، هر چند که وی چادر و مقنعه داشته باشد. علاوه بر آن، صورت او نیز باید بدون آرایش باشد؛ زیرا آرایش هم جزو زینت است و خداوند، امر فرموده که زینت خود را جز در مواردی که در آیه ذکر شده، ظاهر نکنند.
3.حرکات و راه رفتن زن نباید اغواگرانه باشد، چه به صورت نگاه های عشوه گرانه و چه تلویح به داشتن زینت های مخفی که معنای آن، رفتار کردن به گونه ای است که جلب توجه کند و دیگران را تحریک نماید.
4.با کنار هم قرار دادن نکات سه گانه ی بالا، به این نتیجه می رسیم که زن، در برخورد با مرد نامحرم باید هم ظاهرش و هم رفتارش محبوبانه باشد و هیچ اثر و نشانه ای از اغواگری و تحریک کنندگی در او و لباس هایش نباشد؛ بلکه با ظاهر و رفتارهای ساده، با نامحرم برخورد کند. این گونه ظاهر شدن دختران و زنان در اجتماع،
باعث تحریکات جنسی و به خطر افتادن عفت عمومی نمی شود.
5.همه ی این راهنمایی ها و آموزش ها برای این است که پاک دامنی دختر و پسر و زن و مرد، حفظ شود؛ زیرا در ابتدای آیه، بر این امر، فراوان تأکید گردیده است. در این جا لازم به یادآوری است که حفظ حجاب، فقط به خاطر حفظ مردان از به گناه افتادن نیست تا کسی تصور کند که زنان باید متحمل پوشش شوند و مردان به رستگاری برسند؛ بلکه عفت زنان، با حفظ حجاب، تضمین نسبی پیدا می کند؛ زیرا با حفظ حجاب، از خودنمایی و تحریک دیگران (چه جنس موافق و چه جنس مخالف) جلوگیری می کند و علاوه بر این که از تمایل همجنس گرایانه پیشگیری می نماید، باعث می شود که از تعدی و اغواگرای مردان بر زنان مصون بمانند.
بنابراین، زن برای حفظ پاکدامنی خود و رستگاری و نجات خویش باید پوشش مناسب و ساده داشته و بدون اغواگری، ظاهر شود، نه صرفاًً برای رستگار شدن مردان. اصلاً مرد مؤمن متقی، به زن اغواگر عشوه کننده، نگاه نمی کنند که بخواهد تحریک شود. اگر هم نگاه کند، تقوای او مانع از به گناه افتادن او می شود. شاهد این نکته در قرآن، حضرت یوسف (ع) است که با وجود جوان بودن و فراهم بودن فرصت التذاذ از زنی زیبا-که خود را به اغواگرانه ترین وجهی بر او عرضه کرد-، از انجام دادن این عمل، خودداری کرد و به خدا پناه برد و خدا هم که همیشه مؤمنان را در چنین موقعیت هایی از به گناه افتادن، نجات می دهد، او را نجات داد. شاهد عینی آن، مردان متقی و مؤمنی است که در کشورهای غربی، با وجود آن همه مظاهر فساد و زنان عریان، و نیمه عریان باز ایمان خود را حفظ می کنند و با مشاهده ی این صحنه ها دامن خود را آلوده نمی کنند و آخرت را به دنیای خود نمی فروشند و رستگار می شوند.
پس حجاب زنان گرچه در کاهش تحریکات مردان، اثر دارد، ولی فلسفه ی اصلی لزوم حجاب، برای عفت خود زن است تا با بی حجابی و خودنمایی ها، قلب او سیاه و شیطانی نشود و از جاده رستگاری، خارج نگردد.
از طرف دیگر، ظاهر شدن زن با انواع عشوه گری ها و اغواگری ها بنیان خانواده ها را متزلزل می سازد و مردان ضعیف را تحت تأثیر قرار می دهد که به دنبال این گونه تمتعات بروند و از زندگی و همسر خود، غافل شوند که باز هم لطمه ی آن، به زنان وارد می شود.
اما آیه ی دیگری که در مورد حجاب نازل شده، این آیه است:
یأیها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیماً.(9)
ای پیامبر! به همسران و دختران و زنان مؤمنان بگو روسری های بلند خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای این که [از کنیزان و یا بی بند و باران] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است.[و اگر تاکنون خطا و کوتاهی ای از آنها سر زده،] خداوند همواره غفور و رحیم است.
این آیه، پس از آیه ی 31 سوره نور نازل شده است. در واقع، تأکیدی است بر حکم پیشین که زنان، در این امر، سهل انگاری نکنند و به اهمیت آن واقف شوند. در این آیه، دیگر حدود حجاب تکرار نمی شود؛ بلکه فقط تأکید می شود که پوششی که دارید (جلباب) را طوری قرار دهید که شما را بپوشاند و در آن، سهل انگار نباشید.
در تفسیر جلبات، سه احتمال وجود دارد:
1.پارچه ی بزرگی که از روسری بلندتر است و سر و گردن و سینه ها را می پوشاند؛
2.مقنعه و خمار (روسری)؛
3.پیراهن گشاد.
احتمال دوم ضعیف است؛ زیرا مقنعه و خمار، روسری بلندی است که زنان عرب می پوشیدند، هنوز هم با همین لفظ رایج است و نیازی نبود که از لفظ «جلبات» استفاده شود. احتمال سوم نیز از آن جهت ضعیف است که پیراهن گشاد، با واژه ی «یدنین»-که به معنای نزدیک کردن یا دور کردن است-، تناسب ندارد؛ چرا که پیراهن گشاد، خود به خود، دور بدن است و اصلاً مجالی برای دور گردن ندارد.
لذا احتمال اول، از همه درست تر است. در تفسیر نمونه نیز ظاهراً همین احتمال را ترجیح داده و می نویسد:
به نظر می رسد که منظور، پوششی است که از روسری، بزرگ تر و از چادر، کوچک تر است. چنان که نویسنده لسان العرب، روی آن تکیه کرده است. منظور از «یدنین (نزدیک کنند)» این است که زنان، «جلباب» را به بدن خویش نزدیک سازند تا درست، آنها را محفوظ دارد، نه این که آن را آزاد بگذارند، طوری که گاه و بی گاه، کنار رود و بدن آنها آشکار گردد. به تعبیر ساده ی امروزی خودمان، یعنی لباس خود را جمع و جور کنند.(10)
البته حکم اصل حجاب، همان است که در سوره نور بیان شد و ممکن است این نوع حجاب، در مواردی لازم باشد که زن، احتمال می دهد در معرض آزار قرار گیرد؛ زیرا شأن نزول آیه، طبق نقل علی بن ابراهیم در تفسیر خود چنین است؛ آن ایام، زنان مسلمان، به مسجد می رفتند و پشت سر پیامبر (ص) نماز می گذاردند. هنگام شب، موقعی که برای نماز مغرب و عشا می رفتند، بعضی از جوانان هرزه و اوباش، بر سر راه آنها می نشستند و با مزاح و سخنان ناروا، آنها را آزار می دادند و مزاحمشان می شدند. پس از آن، آیه فوق نازل شد و به آنها دستور داد که حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند تا به خوبی، شناخته نشوند و کسی بهانه مزاحمت پیدا نکند.(11)
با قراردادن دو آیه حجاب و شأن نزول آیه 59 سوره حجرات، این نکته به دست می آید که هر دو آیه، خطاب به دختران و زنان مؤمن و پسران و مردان مؤمن است. در آیه سوره حجرات، مشخصاً فرموده که حجاب خود را رعایت کنند تا از افراد غیر مؤمن-که نسبت به حجاب بی قیدند-، متمایز شوند. بنابراین، حجاب، مایه شرف و منزلت زن مؤمنه است و از عوامل بازشناسی او از زن غیر مؤمنه محسوب می شود. با این وصف، هیچ زنی حق ندارد بگوید: «من مؤمن هستم؛ اما دوست ندارم حجاب سر کنم!». این سخن، با متن صریح آیه، منافات دارد و مثل این است که کسی بگوید:
«من دانش آموزم؛ اما دوست ندارم مشق بنویسم و نمره ی قبولی بیاورم». مسلماً چنین دانش آموزانی پس از مدتی، از مدرسه اخراج می شوند و دیگر نمی توانند خود را دانش آموز بنامند.
مقید کردن آیه ی حجاب به زنان مؤمن، علت دیگری هم دارد و آن است که زن مؤمن، ارزش و شرافت و کرامت دارد، طوری که هیچ مردی، حق ندارد جسم زن مؤمن را مایه ارضای شهوات و لذات خود قرار دهد. او اگر به دنبال بازیچه می گردد باید برود سراغ اسباب بازی ای که به آن تمایل دارد و هرچه می خواهد، به آن نگاه کند، نه به در گران بهایی که ارزش و بهای او، خداوند است. امام صادق (ع) شعری فرموده اند:

 

أثامن بالنفس النفیسة ربها
فلیس لها فی الخلق کلهم ثمن.(12)

هیچ چیز با نفس من برابری نمی کند، جز پروردگارم
و قیمتی در بین تمام خلایق برای آن نیست.

به همین دلیل است که نگاه کردن بدون لذت جنسی، به مو و بدن زنانی که به پوشاندن آن مقید نیستند و با این که به آنان تذکر داده می شود، اهمیت نمی دهند، اشکال ندارد؛ در صورتی که نگاه کردن به موی زن نامحرم مؤمن، چه با لذت و چه بدون لذت حرام است. در این رابطه، عباد بن صهیب می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
لا بأس بالنظر إلی رؤوس أهل التهامة و الأعراب و أهل السواد و العلوج لأنهم إذا نهوا لا ینتهون، قال: و المجنونة و المغلوبة علی عقلها لا بأس بالنظر إلی شعرها و جسدها ما لم یتعمد ذلک.(13)
نگاه کردن به موهای زن های بادیه نشین (و در روایت دیگری زن های اهل ذمه)اشکال ندارد؛ زیرا آنها اگر از این کار منع و نهی شوند، اهمیتی به آن نمی دهند و باز هم آن را تکرار می کنند. همین طور زن دیوانه، نگاه کردن به بدن و موهای او اگر عمدی (یعنی نگاه با شهوت) نباشد، اشکال ندارد.
این حدیث، بدان معناست که زنی که اهمیتی به پوشاندن بدن یا موهای خود نمی دهد و برای او مانعی نیست که دیگران از موهای او لذت ببرند، آن حرمت و کرامت را ندارد که مرد مؤمن، حق نگاه کردن به او را نداشته باشد. هر چند برای این نکته، راه سوء استفاده بر مردان سست عنصر، بسته شده که از این برای لذت حرام استفاده کنند و آن، این که همان نگاه کردن هم باید بدون التذاذ و شهوت باشد (که در مسائل فقهی هم ذکر شده است). در توضیح المسائل امام خمینی (ره) آمده است:
زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند؛ بلکه احتیاط واجب آن است که بدن و موی خود را از پسری هم که بالغ نشده، ولی خوب و بد را می فهمد (صغیر ممیز) و به حدی رسیده که مورد نظر شهوانی است، بپوشاند.
نگاه کردن مرد به بدن نامحرم، چه با قصد لذت و چه بدون آن، حرام است. نگاه کردن به صورت و دست های او اگر به قصد لذت باشد، حرام است؛ بلکه احتیاط واجب، آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند. نیز نگاه کردن زن به بدن مرد (بجز صورت و دست ها) حرام است و نگاه کردن به صورت و بدن و موی دختر نابالغ، اگر به قصد لذت نباشد و به واسطه نگاه کردن هم انسان نترسد که به حرام بیفتد، اشکال ندارد؛ ولی بنابر احتیاط باید جاهایی را که معمولاً می پوشانند (مثل ران و شکم) نگاه نکنند.
اگر انسان، بدون قصد لذت، به آن قسمت از بدن زن های کافر که معمولاً نمی پوشانند، نگاه کند، در صورتی که نترسد، اشکال ندارد.(14)
آیه الله سیستانی، حکمی را در این زمینه اضافه می کنند مبنی بر این که:
نگاه کردن به بدن زن های مبتذله که اگر کسی آنها را امر به حجاب نماید، اعتنا نمی کنند، اشکال ندارد، مشروط به آن که بدون قصد لذت و ترس وقوع در حرام باشد. در این حکم، میان زن های کافر و دیگر زن ها، فرقی نیست و همچنین بین دست و صورت دیگر جاهای بدن آنها عادت به پوشانیدنش ندارند، فرقی نیست.(15)
بنابراین، وجوب حجاب و ضرورت و اهمیت آن، در درجه ی اول برای خود زن است و در درجه ی بعدی برای مرد؛ زیرا باعث می شود که پاک دامنی زن حفظ شود و به گناه نیفتد؛ حیای او حفظ شود و تبدیل به شیطانی اغواگر نگردد؛ ایمان او تقویت شود و در مسیر قرب الی الله قرار گیرد؛ مورد اذیت و آزار جسمی و جنسی قرار نگیرد؛ خانواده او از هم نپاشد؛ بدن او مایه التذاذ افراد بی سروپا و لا ابالی نشود؛ ارزش و کرامت او حفظ شود و در جامعه، بدون ترس و اضطراب فعالیت کند.

دو نکته

در پایان بحث حجاب، به دو نکته می پردازیم:
1.عده ای به حکم حجاب، اعتراض می کنند و می گویند: اسلام، با این حکم، به مردان توهین کرده و آنها را در حد حیوانات شهوت پرستی نازل کرده که فقط در فکر شهوت رانی هستند و به محض دیدن زیبایی های یک زن و جلوه گری های او تحت تأثیر قرار می گیرند. در این زمینه گفته می شود: آیا تمام مردان جامعه، افرادی سالم، پرهیزگار و متقی هستند؟ آیا نیاز جنسی همه مردان جامعه، در حد تکامل، اشباع شده است، به حدی که دیدن اغواگری، آنها را تحریک نمی کند؟ اگر یک فردی در برابر سفره ای رنگین قرار گیرد که خوشمزه ترین غذاها و لذیذترین شیرینی ها و گواراترین نوشیدنی ها بر سر آن ها قرار داشته باشد، آیا اشتهای او تحریک نمی شود؟معلوم است که یک فرد کاملاً سیر هم اگر سر آن سفره قرار گیرد، اشتهایش تحریک
می شود و اگر شده، ناخنکی به آن غذا ها می زند، چه برسد به آدم گرسنه! غریزه ی جنسی-که یک میل غریزی است-، با غریزه ی گرسنگی چه فرقی دارد؟ مطمئناً اگر شدیدتر نباشد، ضعیف تر نیست. حتماً خودتان شاهد هستید که در جامعه، افراد بیمار و منحرف جنسی، بسیارند؛ افرادی که زنان را مورد تعدی، آزار و تجاوز به عنف و... قرار می دهند و مبتلا به بیماری «نظربازی» هستند و از این جهت، میل خود را ارضا می کنند. آیا با وجود این افراد، می شود گفت: در برابر مرد سالم، حجاب نپوشید و در برابر مرد ناسالم بپوشید؟ از کجا تشخیص دهیم که چه کسی سالم است و چه کسی بیمار؟ آیا واقعاً و انصافاً شما مرد روشن فکر متجدد، با دیدن زنی که به روش های مختلف، خود را زینت داده و اغواگری می کند، تحریک نمی شوید؟ اگر تحریک نمی شوید، یا خیلی وارسته و مؤمن هستید-که باید به شما تبریک گفت!-و یا بیمارید که باید به روان شناس مراجعه کنید و اگر هم پاسخ شما مثبت است، پس اعتراض شما بی جاست.
2.بعضی ها معتقدند که ابراز کردن زیبایی و جلوه گری زن، جزو طبیعت و نیاز اوست و دوست دارد که زیبایی های خود را در برابر همه (بویژه مردان) ظاهر کند. چون حکم حجاب، خلاف طبیعت زن است، لذا زنان، در برابر آن عصیان می کنند و آن را نمی پذیرند. در پاسخ باید گفت: خداوند متعال که انسان را آفریده و به همه ضعف ها و فقرهای او آشناست، بهتر از هر کسی، این طبیعت زن را می داند. معصومان (ع) هم که علم خود را از خداوند می گیرند، به این امر واقف اند و حتی در گفته امام علی (ع) نیز بیان شده: که «خودآرایی برای زنان، لازم است».(16) و خداوند هم، چون به این طبیعت زن آگاه است، این احکام را نازل کرده.
اما باید توجه داشت که در طبیعت آدمی، صفاتی چون: کمال خواهی، عفت، حیا و عزت وجود دارند که مجموع آنها با هم، طبیعت او را شکل می دهند و هر یک، در تعدیل دیگری و پیشگیری از افراط دیگری مؤثر است.
در امر حجاب، اسلام قصد ندارد با طبیعت زن، کاملاً مبارزه کند؛ زیرا با حکمت خداوند، در تضاد است. خداوند، خودش این میل را در وجود زن قرار داده است. وجود این میل برای تکامل انسان و جذب زن و مرد به یکدیگر و تداوم رابطه زناشویی، مهم است. ولی با توجه به امور طبیعی دیگر وجود زن-که آنها را نیز خدا آفریده-، هماهنگی این امور طبیعی، از اهداف خداوند متعال است. لذا اجرای هر یک از آنها باید بر اساس ضوابط و چارچوب هایی باشد که هدف خدا نقض نشود.
اگر شما به روان شناسی مراجعه کنید و او به شما بگوید: بچه شما دوست دارد آزاد باشد و هر کاری خواست انجام دهد. شما مانع او نشوید. اگر چاقو دست او بود یا اگر می خواست از خیابان رد شود یا خود را از بلندی بیندازد، حق ندارید مانع شوید، زیرا این کار، خلاف طبیعت آزاد و استقلال طلبی کودک است. آیا شما به عقل و خرد این روان شناس، خرده نخواهید گرفت؟ با همه این اوصاف، از آن جا که خداوند، به طبیعت انسان، آگاه است و می داند که همه انسان ها به یک اندازه، تربیت یافته نیستند که امیال طبیعی خود را در چارچوبی درست قرار دهند و لاجرم لغزش هایی برای آنها رخ می دهد که چه بسا به علت ضعف نفس و کنترل خویش است، ضوابطی را برای ارضای متعادل همه امور طبیعی آدمی (و از جمله زنان) قرار می دهد حجاب نیز یکی از همین ابزارهاست که عملکردهای فرد را ضابطه مند می کند و لذا خداوند در آیه 31 سوره نور، به بازگشت از رفتارهای نادرست، به سوی اعمالی که خداپسندانه و انسانی و کمالی اند، توجه داده می فرماید: «ای مؤمنان، همه به سوی خدا توبه کنید و بازگردید، شاید که رستگار شوید» و در آخر آیه 59 سوره حجرات می فرماید: «به درستی که خداوند، آمرزنده و مهربان است».
مراد، این است که اگر لغزشی به حکم طبیعت بشری برای شما پیش آمد، از آن لغزش، استغفار کنید و دوباره به سوی خداوند، باز برگردید که خداوند، بخشنده و مهربان است.

پی‌نوشت‌ها:

1.مسئله حجاب، ص73.
2.وسائل الشیعة، ج14، ص129، ح7.
3.سوره نور، آیه 31.
4.ر.ک: تاریخ قرآن کریم، ص399.
5.تفسیر کشاف، ذیل آیه 31 سوره نور.
6.ثواب الأعمال، ص109؛ وسائل الشیعة، ج6، ص252.
7.ر.ک: مسئله حجاب، ص21 و 28.
8.الکافی، ج3، ص396؛ وسائل الشیعة، ج4، ص388.
9.سوره احزاب، آیه 59.
10.تفسیر نمونه، ج17، ص428.
11.تفسیر علی بن ابراهیم، به نقل از: نور الثقلین، ج4، ص307.
12.مناقب آل أبی طالب، ج3، ص395؛ بحارالأنوار، ج47، ص25.
13.الکافی، ج5، ص524؛ وسائل الشیعة، ج14، ص150.
14.توضیح المسائل امام خمینی، مسئله 2433 و 2435 - 2436.
15.توضیح المسائل آیة الله سیستانی، ص508، مسئله 2443.
16.ر.ک: وسائل الشیعة، ص129، ح7.

 

منبع: فقیهی، علی نقی؛ (1387)، تربیت جنسی: مبانی اصول و روش ها از منظر قرآن و حدیث، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، چاپ دوم 1387.